هنرخریدنی نیست...
جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۵۶ ب.ظ
در درازنای نابهنجار آوازهای سواحل غربی آفریقا!
جایی که از معادن الماس و هزاران کانی دیگر پراست!
یک نُت ناجور اما دلنشین مرا دیوانه کرد!
کودکی که سفیدی چشمانش،در سیاهی شبگون پوستش،تلألویی دلبرانه داشت!
و فلوت مینواخت!فالش!فالش!اما زیبا...
وچون خواستم بنوازمش؛با اسکناسی بنفش از قاره ی سبز!
لبخند زد و گفت:هنر خریدنی نیست عشقی!
+1:تو هنرمندی...وقتی به جای روی سن ایستادن،روی روزنامه ی همشهری مینشینی وقتی از هنر چیزی جز تنگدستی ندیدی...تو خودِ هنرمندی!
+2:طهران،ولیعصر!